خاطرات یک دانش اموز

به قلم یک دانش اموز

خاطرات یک دانش اموز

به قلم یک دانش اموز

گچ گیری

یکی از دوستام که برام عزیزه بخاطر یه موضوعی نمیخواست امتحان بده. اونم نه فقط یه امتحان بلکه چند تا از امتحانها رو نمیخواست شرکت کنه. دلیلشو شاید بعدا گفتم. بنده خدا موقع امتحان با کمک یه پسر نسناس  دستشو گچ گرفت . خیلی مکافات کشیدیم تا گچ پیدا کردیم و تونستیم یه جورایی دستشو گچ بگیریم. نمیدونم کجای کار رو اشتباه کردیم که گچ روی دستش خیلی زود ترک خورد و نقشه لو رفت.


نظرات 0 + ارسال نظر
امکان ثبت نظر جدید برای این مطلب وجود ندارد.